۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایدئولوژی» ثبت شده است

همزیستی

سالهای قبل ماه رمضان برای کسانی که روزه نمی گرفتند به هر دلیلی، سی روزِ در بعضی مواقع کابوس بار بود. کسی که سیگار می کشید یا آب می خورد طوری به او نگاه می کردند انگار جنایت کرده. بگیر و ببند های حکومت هم که جای خود داشت. یادم می آید جلوی آب خوری مترو پارتیشن گذاشته بودند تا یک وقت خورنده آب دیده نشود. رستوران های باز بعضا پلمپ هم می شدند گاهی. اما امسال انگار هم مردم با مردم هم حکومت با مردم به یک همزیستی مسالمت آمیز (حداقل در شهر تهران) رسیده اند. اکثریت روزه ندار برای خودشان روزه خواریشان را می کنند و اغلیت روزه دار هم مومنانه به روزه داری مشغولند. کسی به کسی تذکر نمی دهد. تعزیرات حکومتی به سراغ رستوران ها نمی رود و به یک پارچه جلوی در رستوران یا در نیمه باز بسنده کرده اند. 

امیدوارم در خانواده ها هم روزه دار به روزه ندار خورده نگیرد و بلعکس روزه خوار ها هم به تمسخر روزه داران نپردازند. زندگی درست همین است. احترام به انتخاب یک دیگر. شاید من نوعی فکر کنم که غذا خوردن در پارک و خیابان و رستوران ها باز بی احترامی به روزه دار و ماه رمضان است اما این حقیقت نیست. این که هر کسی بتواند انتخاب کند چه چیز در زندگی اش می خواهد و چه می خواهد انجام دهد زندگی را زیبا می کند. این که جامعه دارد به سوی چند صدایی و تعدد تفکر می رود قابل تامل و خشنود کننده است. امیدوارم نمونه های دیگری هم از همین نوع در این جامعه ببینیم. 

۰ ۰ ۰ دیدگاه

روضه خوانی: بیان افسانه یا واقعیت

استاد مطهری در کتاب حماسه حسینی می گوید در زمان امام صادق و سایر ائمه روضه خوانی وجود نداشت. او با اشاره به این که روضه خوان به کسی گفته می شد که کتاب روضه الشهدا را برای مردم می خوانده، معتقد است که تاریخ روضه خوانی به حدود 500 سال پیش بر می گردد و از کتاب روضه الشهدا با عناوین دروغ و افسانه یاد می کند. 

او معتقد است روضه خوانی ما را از تاریخ و وقایع اصلی دور کرده و می کند. 

کاش کمی بیشتر مطالعه کنیم! 

 

نقل به مضمون از : [حماسه حسینی جلد اول، صفحه 53]

۰ ۱ ۰ دیدگاه

انقلاب: خوب یا بد؟

چرا عموم جامعه شناسان، تاریخ دانان و فلاسفه با انقلاب مخالف اند؟ 

این سوال مدتهاست ذهن مرا به خود مشغول کرده است. با افراد مختلفی در این مورد بحث کردم، مقالات و کتاب های متعددی درمورد انقلاب های مهم تاریخ از جمله انقلاب فرانسه، انقلاب 1917 روسیه، انقلاب اسلامی ایران خواندم و بر اساس این مطالعات فکر می کنم انقلاب ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد. آنهایی که برای مستقل شدن از کشوری استعمارگر صورت گرفته مثل انقلاب آمریکا، هند، کشورهای آمریکای جنوبی و...، دسته دوم انقلاب هایی هستند که برای تغییر اساسی حکومت اتفاق افتاده مثل انقلاب ایران، چین، روسیه و... اما دسته سوم شاید از نظر تخصصی جنبش خوانده شوند اما تاثیر عمیق و گسترده آنها این جنبش ها را هم تراز انقلاب می کند. این جنبش ها یا به دنبال تغییر در نگرش حاکمیت و/یا مردم در مورد بخش یا تمام جامعه هستند یا بدنبال تغییری در حکومت فعلی خود، مانند انقلاب مشروطه ایران یا جنبش سیاه پوستی آمریکا، یا جنبش دانشجویی 1968 فرانسه. 

با توجه به مطالعات من، متخصصان عموما با دسته دوم مخالف‌اند. اما علت چیست؟ تاریخ‌دانان و متخصصان علوم سیاسی معتقد اند از بین بردن کامل یا به اصطلاح سرنگونی یک حکومت و بازپروری یک سیستم جدید می‌تواند خسارت‌بار باشد و به نتیجه‌ای عکس خواسته‌های مردم در زمان شروع انقلاب بینجامد. جامعه شناسان بر این باور اند که بیشتر انقلاب‌های این چنینی به حکومتی دیکتاتور و فاشیسم منجر می‌شود و عموما به نمونه‌های پیشین این نوع انقلاب‌ها اشاره می‌کنند. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه را مثال می‌زنند که منجر به حکومتی فاسد و تک صدا گردید و در آخر هم منجر به فروپاشی شوروی شد یا انقلاب کمونیستی چین که باعث سقوط اقتصادی و سیاسی این کشور شد که تا دهه ۸۰ میلادی ادامه داشت. اما آیا وجه مشترکی بین این انقلاب‌ها وجود دارد؟ به نظر من بله. آنچه بین اغلب انقلاب‌هایی که منجر به سرنگونی کامل حکومت پیشین خود شده اند ایدئولوژیک بودن آنهاست. روسیه، چین، کوبا، ایران همگی انقلاب‌هایی ایدیولوژیک در تاریخ خود داشتند. حالا سوال این جاست که آیا این انقلاب‌ است که خسارت آفریده یا ایدئولوژی پشت پرده آن؟ از نظر من این سوءاستفاده یا سوءبرداشت از ایدیولوژی‌ست که منجر به تغییر مسیر این انقلاب‌ها می‌شود. به عبارت دیگر مقدس و غیر قابل تغییر پنداشتن یک تفکر منجر به فساد آن تفکر می‌گردد. 

در نتیجه از نظر من نمی‌توان خود انقلاب را تقبیح کرد بلکه باید عناصر آن را مورد بررسی قرار داد. آنچه من از مطالعات خود دریافتم این است که انقلاب، سرنگونی و تغییر بنیادین در یک حکومت فاشیسم ایجاد نمی‌کند بلکه ایجاد تقدس در تفکر و سیاست‌های پس از انقلاب، انقلاب را منحرف و منجر به تک صدایی و دیکتاتوری می‌شود. 

۱ ۰ ۱ دیدگاه

سوال‌هایی درباره‌ی خدا

از زمانی که انسان توانسته اثری از خود به جای بگذارد. موضوع پرستش و خدا هم دیده می‌شود. و این در تمام جهان وجود داشته از مایاها در آمریکای مرکزی تا مصر در آفریقا و مردم شرق دور همواره به شکلی به دنبال پرستش و ستایش چیزی بوده‌اند. حالا شکل آن متفاوت بوده. در یونان باستان معبد خدایان بوده و زئوس خدای خدایان، عرب‌ها بت پرست بودند و در هند و ایران میتراپرستی رواج داشته و به مرور شکل این پرستش با به وجود آمدن ادیان توحیدی به یکتاپرستی گرویده است.

چرا از ابتدا انسان میل و نیاز به پرستیدن و ستایش داشته اگر خدایی وجود ندارد؟ وقتی از وجود چیزی خبر نداریم و نمی‌دانیم وجود دارد، قاعدتا به آن احساس نیاز هم نمی‌کنیم. انسان وقتی نیاز به چیزی دارد یا آن چیز وجود دارد یا آن را به وجود می‌آورد. آیا خدا ساخته‌ی ذهن بشر برای آرام کردن و رفع این نیاز است؟ اگر خدا یک وهم است؟ پس معجزاتی که در کتاب‌های دینی و بعضاً تاریخی ذکر شده چیست؟ اتفاق‌هایی که در عصر حاضر هم اتفاق افتاده و هیچ توجیه علمی ندارند چه؟ یعنی ذهن بشر این‌قدر قدرتمند است؟ من که بعید می‌دانم. 

در سال‌های اخیر در جامعه ایران پدیده‌ی (ظاهراً) خدا ناباوری رواج پیدا کرده و رو به گسترش است. من با برخی از این افراد برخورد داشتم و وقتی با آن‌ها صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که آنها حتا نمی‌دانند خدا ناباوری دقیقا چیست و در ادامه‌ی صحبت‌هاشان و وقتی همین سوال‌ها را با آن‌ها مطرح می‌کنم به این نتیجه می‌رسیم که آنها نه خداناباور که دین ناباور‌اند‌ اما این پدیده‌ی دین ناباوری از چه چیز نشئت می‌گیرد؟ دوست دارم در مورد این موضوع بیشتر صحبت کنم 

 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

سیدالشهدا، مظلوم ترین موجود دنیا.

فکر می کنم سیدالشهدا از هر موجودی که خداوند آفریده مظلوم تر اند. 

نمی دانم به گوش شما هم رسیده یا نه؛ بعضی ها می گوید این عزاداری ها چیست؟ این همه بریز بپاش برای چیست؟ البته این حرف ها تازه نیست خیلی وقت است که این حرف ها را می زنند! اول می خواهم درباره ی این حرف بزنم که چرا عزاداری می کنیم؟ عزاداری برای مرگ امام حسین نیست! گریه کردن برای مرگ ابوالفضل نیست؟ عزاداری برای یادآوری ست. برای این که یادمان باشد کسی بوده قبل تر ها که برای هدف اش، برای اعتقادش، همه چیزاش را داد. گریه نه برای حسین که برای بیچارگی خودمان است.

این فلسفه واقعی عزاداری ست. 

اما...

 حالا چرا می گویم ایشان مظلوم ترین موجود دنیا اند؟ چون این بزرگوار همه  چیزشان را دادند در راه انسانیت، اما بعضی ها ناله می زنند گوشواره ی  رقیه!!  ایشان برای عدالت و ایمان جلوی هزاران نفر ایستادند تا بگوید اگر  مطمئنی  هدفت درست است برایش بجنگ؛ حسین با عاشورا شجاعت،  ایستادگی  برای رسیدن به هدف، ایمان، صبر و استقامت را به ما آموختند،  بعد بعضی ها  برای این که چهار قطره اشک از مردم بگیرند شروع می کنند  به خیال بافی!  عاشورا به جای این که مدرسه باشد شده بنگاه اقتصادی،  منبع درآمد. 

 امام مظلوم است چون از نام ایشان برای پیش برد اهداف سیاسی یشان  استفاده می کنند. امام مظلوم است چون بعضی ها به اسم امام نذری می  دهند که کار وام های میلیادیشان راست و ریست شود. امام مظلوم است  چون او را نفهمیدیم. برای این که برای لب تشنه اش گریه می کنیم، برای  گوش بریده دخترش، برای دست های بریده برادرش! فکر می کنم رضا کیانیان  بود که در برنامه ای داشت خاطره ای از پسرش تعریف می کرد که پسرش در  بچگی از معلمش پرسیده: مگه امام حسین نرفته بهشت، پس برای چی ما  براش گریه می کنیم؟ 

 سوالش خیلی درست است! اما معلم به خاطر این سوال او را از کلاس بیرون انداخته!

 انقدر ظاهر بین نباشیم. چرا فکر می کنیم گریه کردن برای امام حسین ثواب  دارد؟ شاید بهتر باشد این طور این سوال را بپرسم، چرا برای ثواب، برای  امامان گریه می کنیم؟باور کنید گریه بدون تفکر، بدون تزکیه نفس، بدون  آگاهی هیچ فایده ای  ندارد. به فرزندانمان نگویم برو هیئت ثواب دارد. هدف را به آنها بیاموزیم.  حسین را یک قهرمان نشان دهیم نه یک احمق که خودش و زن و بچه اش را  به کشتن داد. الکی ننالیم.

۴ ۰ ۱۲ دیدگاه

چادر سیاه، شب

خسته و کوفته ساعت ده و نیم شب داشتم برمی گشتم خانه. برای این که از ترافیک همیشگی بزرگراه فرار کنم رفتم در یکی از خیابان های فرعی نور خیابان کم بود از دور دختری در کنار بلوار وسط خیابان با چادر سیاه را لحظه ای دیدم، داشت روی بلوک های بلوار وسط خیابان راه می رفت و با تلفن حرف می زد انگار، من از او فاصله داشتم اما حواسم بود. وقتی به چند متری اش رسیدم همین طور که داشت با موبایل حرف می زد و با سر پایین بی مقدمه آمد وسط خیابان. 

فرض کنید در آن تاریکی و نور کم با آن چادرسیاه من این خانم را ندیده بودم و به او می خوردم، چه فاجعه ای می شد؟ وجداناً اگر به دختر می خوردم من مقصر بودم یا او؟ آیا بی ملاحظه بودن حد ندارد؟ 

من نمی دانم این خانم ها چرا متوجه نیستند که حتا در خیابان فرعی خلوت هم باید موقع عبور از خیابان جانب احتیاط را رعایت کرد؟ بارها دیدم خانم ها یا در حال صحبت کردن با هم یا در حال صحبت کردن با موبایل از خیابان عبور می کنند بدون این که نگاه کنند که آیا ماشین هست یا نه، بوق هم که می زنی طلب کارانه می گویند " اوی چه خبره، حواست رو جم کن " !!!!  

یاد یک خاطره افتادم؛ یک بار باز هم برای فرار از ترافیک زدم به کوچه پس کوچه وارد یک کوچه شش متری شدم دیدم دو خانم دارند وسط خیابان گرم صحبت، خیلی آرام و با عشوه راه می روند، راه طوری بود که نمی توانستم از کنارشان رد شوم از طرفی پشتم هم داشت ماشین می آمد. بوق زدم کنار نرفتند باز بوق زدم انگار نه انگار. دیدم نمی شود، آرام طوری که آسیبی نبیند زدم به یکی از خانم ها برگشت و شروع کرد به فحش دادن که "چه خبره فلان فلان شده و..." پنجره را کشیدم پایین گفتم "صدا چرخ ماشین و موتور و بوق ماشین رو نشنیدید گفتم لابد ناشنوا هستید" بعد گفت "کر باباته" من هم پنجره را دادم بالا و راهم را ادامه دادم.

+ خانم های عزیز باور کنید خیابان را به نام شما نزده اند.  

 

۳ ۰ ۶ دیدگاه


.: جهان از نگاه من :.


بزرگترین دشمن انسان جهل نیست بلکه توهم دانستن است.

| استیون هاوکینگ |

جمله‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می‌شود:
ما از همان ابتدا نیز علاقه‌ای به دنیا آمدن نداشتیم!

| زمان لرزه - کورت ونه گات |

پتک شکل دهنده یک جامعه در حال رشد به مراتب با اهمیت‌تر از آینه‌ی نمایش‌دهنده‌ی وقایع آن جامعه است.

| جان گریرسون |

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺍینه ﮐﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﻨﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺸﺪﻩ.

| گابریل گارسیا مارکز |

همیشه روزهایی هست
که انسان در آن کسانی را که دوست می‌داشته
بیگانه می‌یابد.

| آلبر کامو |

آخرین نوشته
بایگانی