یک آنونس طولانی، بهترین توصیفیست که در مورد مست عشق میتوانم بگویم. تعریف حرفهای آنونس چیست؟ آنونس خلاصهی چند ثانیهای از یک فیلم است که جهت تبلیغ و ایجاد کنجکاوی برای مخاطب ساخته میشود. به نظر من مست عشق یک آنونس خیلی طولانی بود. نمیدانم علت این حجم از پراکنده گویی سانسور بود یا واقعا فرهاد توحیدی و حسن فتحی که هر دو از فیلمنامه نویسان خوب ایران هستند چنین فیلم نامهایی نوشته اند. در هر صورت مست عشق آن فیلمی نبود که انتظارش را داشتم.
اولا انتخاب پارسا پیروزفر برای نقش مولانا به همان اندازه غلط بود که انتخاب شهاب حسینی برای نقش شمس درست. نقش مولانا به تنش دار میزد، پارسا پیروزفر بسیار بازیگر قوی و خوبیست اما کاریزمایی که برای نقش مولانا نیاز بود را نداشت. اسم مولانا به تن او نمینشست و نمیشد باور کرد که او مولاناست. این از موضوع انتخاب بازیگر. اما به شخصیت مولانا بپردازیم. حسن فتحی نه فقط در مورد مولانا بلکه در مورد سایر نقشهای فیلم به سطحیترین شکل ممکن عمل کرده. ما مولانا را نمیبینیم. او که بود؟، چه کارهایی کرده بود؟ چه شد که شیفتهی معرفت شمس شد؟ ما فقط در سطح شخصیت مولانا ماندیم، در مورد شمس هم همین طور. تنها یکی دو چشمه از قدرت روحانی او میبینیم و سر و ته اش هم میآید. بقیه شخصیت ها هم که در حد مجسمههایی سخن گو بودند. کیمیا و علاالدین، حسامالدین چلپی و... همگی افراد مهم این داستان بودند که هیچ پرداخت شخصیتی نداشتند. حداقل در این نسخه ایی که من در سینما دیدم که چیزی از شخصیت هایی که نام بردم دستگیری نشد.
اسکندر خان چرا این قدر در این داستان مهم است؟ این همه تاکید از کجا میآید؟ انگار کارگردان شخصیتها اصلی را فراموش کرده و سعی در نشان دادن تکامل ناقص شخصیت فرعی ماجراست.
واقعا احساس میکنم باید نسخهایی که در ترکیه اکران شده یا میشود را دید. شاید تیغ سانسور دست و پای این فیلم را بریده باشد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.