۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت» ثبت شده است

به باشگاه برویم

شکی نیست که ورزش روزانه، مخصوصا در دنیای امروز که حتا نان سنگک هم آنلاین می‌توان سفارش داد، ضروریست. اما چرا تاکید می‌کنم به باشگاه برویم. چرا نمی‌گویم بریم توی پارک پیاده‌روی کنیم یا بدویم؟، چرا نمی‌گویم با اپ‌های موبایلمان ورزش کنیم؟ یا حتا مربی آنلاین داشته باشیم؟ چرا باشگاه؟ 

دلایل خیلی زیادی دارم که رفتن به باشگاه چه بدن‌سازی چه هر ورزش دیگر، تاثیر بی‌نهایت زیادی روی روح، جسم و حتا جامعه ما می‌گذارد که سعی می‌کنم در اینجا به چند مورد از آنها بپردازم. 

اکثر ما در ورزش کردن تنبل هستیم و اکثر اوقات آن را به تعویق می‌اندازیم اما وقتی در باشگاهی ثبت‌نام می‌کنیم مجبور به پرداخت شهریه هستیم که معمولا هم عدد کمی نیست. این پرداخت پول باعث می‌شود خودمان را موظف به ورزش کردن بکنیم چون پول دادیم، به همین سادگی. 

مورد دیگر این‌که توجه کرده‌اید که ما معمولا کمترین زمان را صرف خودمان می‌کنیم، تا وقتی که سر کاریم در واقع وقتمان را به دیگران فروخته‌ایم، به خانه که می‌آییم هم وقتمان را صرف خانواده می‌کنیم، اما رفتن به باشگاه باعث می‌شود دو ساعت از روز را در جایی دور از خانه خلوت کنیم، شخصا وقتی باشگاه می‌روم موبایل هم با خودم نمی‌برم که آن دو ساعت را وقف خودم کنم، به خودم فکر کنم، به بدنم و به سلامتی‌ام.

بسیار مهم است که بدانیم در اکثر مواقع جو باشگاه‌های ورزشی بسیار مثبت است. همه به هم لبخند می‌زنند، محترمانه با هم صحبت می‌کنند و تا جایی که می‌توانند به هم کمک می‌کنند، چیزی که این روزها کمتر در جامعه شاهد آن هستیم.  همچنین دیدن تلاش دیگران به ما انگیزه می‌دهد و نوعی مقایسه مثبت در ذهن ما ایجاد می‌کند که باعث بیشتر تلاش کردنمان می‌شود. 

حضور افرادی از قشر های مختلف جامعه در باشگاه باعث می‌شود با طبقات مختلف جامعه آشنا شویم، دغدغه‌هاشان را بشنویم و گاهی پای درد دلشان بنشینیم،  یکی از معضلات جامعه ما فاصله طبقاتی است که هرروز هم در حال زیاد شدن است حضور در باشگاه‌هایی که امکانات معقولی دارند و افراد از طبقات مختلف جامعه از پس هزینه‌ی آنها بر می‌آیند می‌تواند بسیار برای جامعه مفید باشد.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

منچستر سیتی: نمونه ای خوب از پیشرفت به مرور زمان

اگر به طرفداران منچسترستی در اواخر دهه 90 و حتا اوایل قرن بیست و یک می گفتی روزی این تیم قهرمان چمپیونزلیگ می شود، احتمالا فکر می کرد دارید مسخره اش می کنید. تیم همیشه در سایه یونایتد فرگوسن که شاید زمانی آرزویش راهیابی به لیگ قهرمانان بود، دیشب قهرمان چمپیونزلیگ شد. اما این مهم یک اتفاق و پدیده مثل قهرمانی لسترسیتی در پریمیر لیگ نبود. این قهرمانی حاصل 15 سال استراتژی مدیریتی، 15 سال تحلیل بازار، انتخاب های درست و در کل 15 سال سرمایه گذاری درست بود. پانزده سال پیش وقتی شیخ منصور منچستر سیتی را تحویل گرفت، این تیم در حد و اندازه های قهرمانی جام های حذفی انگلیس هم نبود چه برسد به چنپیونزلیگ اما با برنامه ریزی، صبر و مدیریت درست، رقبا خود را کنار زد و با شایستگی امروز به قهرمانی در بالاترین سطح فوتبال رسید. در ایران بسیار نا محترمانه با سرمایه گذاری های کلان کشورهای خلیج فارس در تیم های درجه یک دنیا برخورد می شود. این تیم ها را نفتی خطاب می کنند و علت پشرفت آنها را صرفا پشتوانه مالی و ثروت عظیم صاحبانشان می دانند. اما به نظر من باید بیشتر به این موضوع پرداخت به خصوص به مورد شیخ منصور.

اولا سرمایه گذاران زیادی چه عرب، چه چینی، چه آمریکایی و حتا ایرانی در لیگهای معتبر اروپایی سرمایه گذاری می کنند. همه ی این سرمایه گذاران ثروتمند اند و همگی طبعا برای افزایش سرمایه خود دست به خرید سهام این تیم ها زده اند اما چه می شود که در میان آنها تنها منچستر سیتی بوده که به شکل مداوم از بعد از حضور شیخ منصور روند حرکتی اش رو به جلو بوده؟ چرا مالاگا با وجود ثروت بی حد صاحبان قطری اش به دسته سه اسپانیا سقوط می کند؟ پاریس سن ژرمن با وجود ولخرجی ها و لابیگری های ناصر الخلیفی در حسرت یک عنوان اروپایی مانده اما منچستر سیتی قهرمان چمپیونزلیگ می شود؟ فکر می کنم بررسی این موضوع می تواند جذاب و آموزنده باشد. اولین نکته که نظر مرا به خود جلب می کند این است که شیخ منصور مانند ناصر الخلیفی شو آف نمی کند، به دنبال نام های بزرگ نیست، پول اش را با پیشنهاد های غیر معقول به رخ جهانیان نمی کشد، رفتار او بسیار عملگرایانه است. کمپانی، آگوئرو، دی بروینه، استرلینگ، ژسوس، سیلوا و... همگی در منچستر سیتی ستاره شده اند. تیم مدیریتی منچستر سیتی به دنبال ساخت قصری شیشه ای اما زیبا نبود آنها می خواستند بنایی در خور، باشکوه و مانا بسازند. در نتیجه در اولین قدم کار را سپرند به کاردان ها. با استخدام سرمربی های کار کشته مانند مانچینی و پیگرینی فونداسیون ساختمان پایه ریزی شد. تیم استعدادیابی قدرتمند سیتی بدون دغدغه مالی به جست و جو در لیگ های مختلف در سراسر دنیا پرداخته و بهترین ها را گلچین کردند و سیتی این گونه سر و شکلی به خود گرفت و عرض اندامی کرد. با ورود گواردیولا دیگر اسکلت ساختمان شکل گرفته بود، پیگرینی و مانچینی منچستر سیتی را قهرمان پریمیر لیگ کرده بودند و اعتماد به نفس باشگاه بالا رفته بود. حالا نابغه ای به نام پپ باید گام بعدی را بر می داشت. اروپا. 

تیم حالا داری اعتماد به نفس در لیگ داخلی بود اما این تیم هنوز جهانی نشده بود. هنوز نمی توانست با بزرگان اروپا، رئال مادرید، بارسلونا، بایرن مونیخ، حتا چلسی مبارزه کند. اینجاست که سیتی به چهره ای برجسته نیاز داشت و چه کسی بهتر از پپ. کسی نمی تواند منکر تاثیر به سزای گواردیولا در پیشرفت سیتی در سالهای اخیر بشود. درست است که شیخ منصور پول زیادی دارد اما چطور خرج کردن این سرمایه عظیم هم مسئله ایست. مثلا نگاهی به پاریس سن ژرمن در این مورد انداختن خالی از لطف نیست. این تیم هم دارای ثروتی بی پایان است اما چه می شود که پاریس سن ژرمن با این ثروت عظیم و با آن نام های برجسته در طول سالهای حضور ناصر الخلیفی نتوانسته قهرمان اروپا بشود. همان طور که پیشتر گفتم ناصر الخلیفی انگار با رفتار های نامتعارف مثل پیشنهاد 200 میلیون یورویی برای خرید نیمار سعی در شو آف دارد تا تیم داری. تیم پاریس سن ژرمن بیشتر به خرید ستاره ها پرداخت تا استعداد ها. نیمار، مسی، راموس، ابراهیمویچ، بکام پا به سن گذاشته، آنخل دیماریا، ناواس و... نمونه هایی هستند که ادعای مرا تایید می کنند. تمام نام های یاد شده پیش از ورود به پاریس سن ژرمن نام آشنا بوده اند این در حالیست که منچستر سیتی در طول 15 سال اخیر در مواردی بسیار نادر دست روی ستاره ها گذاشته و بیشتر تاکید روی خرید استعداد ها داشته است و استراتژیست سال های اخیر این مهم گواردیولا بوده. او نه تنها در خرید بازیکن ها قوی و درست اقدام کرده بلکه در فروش به موقع آنها هم موفق بوده زمان فروش آگوئرو، رحیم استرلیگ، ژسوس و... گواه این ادعاست. 

موفقیت منچسترسیتی به ما می آموزد ثروت به تنهایی عامل موفقیت نیست؛ انتخاب درست و مدیریت انتخاب های درست بسیار مهم تر از ثروتمند بودن است. این که رحیم استرلیگ را که جوانی بااستعداد است به موقع از لیورپول بخری، این که این انتخاب به موقع و درست را چطور مدیریت کنی تا بهترین بهره وری را داشته باشد و این که چه زمانی با جدایی او موافقت کنی که بیشترین کارایی را برایت داشته باشد. پس موضوع فقط ثروتمند بودن نیست، موضوع مدیریت بهینه ثروت در راستای هدف است و منچستر سیتی یک نمونه موفق از مدیریت درست ثروت به شمار می آید.   

۰ ۰ ۰ دیدگاه


.: جهان از نگاه من :.


بزرگترین دشمن انسان جهل نیست بلکه توهم دانستن است.

| استیون هاوکینگ |

جمله‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می‌شود:
ما از همان ابتدا نیز علاقه‌ای به دنیا آمدن نداشتیم!

| زمان لرزه - کورت ونه گات |

پتک شکل دهنده یک جامعه در حال رشد به مراتب با اهمیت‌تر از آینه‌ی نمایش‌دهنده‌ی وقایع آن جامعه است.

| جان گریرسون |

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺍینه ﮐﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﻨﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺸﺪﻩ.

| گابریل گارسیا مارکز |

همیشه روزهایی هست
که انسان در آن کسانی را که دوست می‌داشته
بیگانه می‌یابد.

| آلبر کامو |

آخرین نوشته
بایگانی