۱ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

داستان یک ضرب المثل

روزی از روز‌ها قصاب محل، گوشت تازه‌ای را در مغازه آویزان کرده بود. قصاب لحظه ای برای انجام کاری به مغازه‌ی کناری رفت. گربه‌ی محل هم که از دور تماشا می‌کرد و دهانش آب افتاده بود، آرام و هوشمندانه خود را به مغازه رساند، ولی دستش به قلابی که گوشت از آن آویزان بود نرسید.

تخته‌ای را که قصاب روی آن گوشت را ساطوری می‌کرد زیر پایش گذاشت، ولی تخته چرب بود و گربه به زمین افتاد. چند بار امتحان کرد اما موفق نشد و بالاخره با دیدن قصاب پا به فرار گذاشت.

گربه چون موفق نشده بود، برای این که آبرویش جلوی باقی گربه ها نرود، دستش را جلوی بینی اش گرفت و گفت:” پیف پیف این گوشت بو می‌دهد! ”

از آن زمان به بعد هرگاه کسی که از انجام کاری ناتوان است و از آن بدگویی می‌کند این ضرب المثل را برایش را بکار می‌برند:

 

گربه دست اش به گوشت نمی رسد، می گوید پیف پیف بو می دهد.

۱ ۰ ۱ دیدگاه


.: جهان از نگاه من :.


بزرگترین دشمن انسان جهل نیست بلکه توهم دانستن است.

| استیون هاوکینگ |

جمله‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می‌شود:
ما از همان ابتدا نیز علاقه‌ای به دنیا آمدن نداشتیم!

| زمان لرزه - کورت ونه گات |

پتک شکل دهنده یک جامعه در حال رشد به مراتب با اهمیت‌تر از آینه‌ی نمایش‌دهنده‌ی وقایع آن جامعه است.

| جان گریرسون |

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺍینه ﮐﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﻨﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺸﺪﻩ.

| گابریل گارسیا مارکز |

همیشه روزهایی هست
که انسان در آن کسانی را که دوست می‌داشته
بیگانه می‌یابد.

| آلبر کامو |

آخرین نوشته
بایگانی