گناه فرشته یک بار دیگر ثابت کرد که اولین و مهمترین مسئله در صنعت فیلم سازی فیلمنامه و سپس کارگردانی ست. حالا که مدتی از پخش آخرین قسمت این سریال گذشته میخواهم در مورد این که چرا گناه فرشته سریال خوبی نیست صحبت کنم.
اولین مسئله سریال خود حامد عنقاست. هر جا که نام او در تیتراژ باشد با یک سریال یا فیلم سینما پر خرج مواجهیم، پر از لوکیشن های بی مانند، ماشین های آخرین سیستم و بازیگران گران قیمت. او تهیه کنندهای خوب برای هر کارگران کاربلد میتواند باشد چون حسابی برای فیلمها خرج میکند اما مسئله این است که نه نویسنده خوبیست نه کارگردان خوب.
چرا چنین ادعایی میکنم؟ به سریال گناه فرشته نگاه کنیم. مهمترین عنصری که در روایتگری سریال استفاده شده، ایجاد تعلیق به وسیلهی ندادن اطلاعات به مخاطب است. روشی بسیار درست که به شکل بسیار نادرستی در این سریال به کار گرفته شده. چرا؟ چون مانع شناخت صحیح شخصیتها میشود. ایجاد تعلیق یک فرآیند کاشت و برداشت میطلبد مانند پلان ابتدایی فصل سوم سریال برکینگ بد که با یک خرس عروسکی شناور روی آب شروع میشود و ما پایان فصل متوجه میشویم که ماجرای آن عروسک چه بوده و حتا در فصل های بعد هم گاها به آن ماجرا اشاره میشود. پس استفاده درست از تعلیق میتواند راز پیروزی و موفقیت یک سریال باشد اما وقتی درست از آن استفاده نکنیم میشود گناه فرشته.
در تمام طول سریال کارگردان طوری به مخاطب القاء میکند که فرشته کاملا بیگناه است. اما دقیقا در آخرین قسمت متوجه میشویم که خیر او واقعا عشیری را کشته! چرا؟ عماد کیست؟ عشیری کیست؟ چرا عشیری همسر عماد را کشت؟ این عماد چرا اینقدر قدرت و نفوذ دارد؟ آنهایی که آخر فیلم عماد را به کشتن دادند کیستند؟ چرا هیچ کدام از شخصیت ها در این سریال تعریف نشده اند تا تکلیف مخاطب با آنها معلوم باشد؟ معلوم نیست عماد چه کاره بوده که این همه پر نفوذ است یا چرا همه از خانواده عشیری بد گویی میکنند؟ همسر اول عشیری چرا مرده؟ چرا پسر عشیری فکر میکند عشیری عامل مرگ مادرش است؟
حامد عنقا در این سریال هر لحظه مخاطب را شگفت زده میکند، مثلا در طول سریال کوچکترین نشانهایی از این که فرشته پسر عشیری را دوست داشته نمیبینیم یا این که ارتباطی بین این دو بوده. اما بی دلیل در قسمت ماقبل آخر که به نظر میرسد تماما تخیلات فرشته پیش از اعدام است از علاقهی او به پسر عشیری پرده برداری میشود! شخصیت مانیا که به نظر میرسید شخصیتی مهم در سریال باشد هیچ کمکی به پیش برد سریال نمیکند!
عنقا با ایجاد جلوه های بصری مانند بازیگران نامی، لوکیشن های جذاب و دیدنی، ماشین های بسیار گران قیمت، استفاده از موسیقی های مشهور دنیا که هیچ سنخیتی هم با شخصیت حامد ندارد، استفاده از شعر شعرای بزرگ مانند شاملو که باز هم کاملا بی ربط و بی دلیل است و حتا اقتباسی جلوه دادن سریال که پس از مدتی که معلوم میشود ساختگیست از تیتراژ برداشته میشود؛ سعی دارد مشکلات بی پایان فیلم نامه را بپوشاند که امکان پذیر نیست. چون همانطور که در ابتدای این نوشته گفتم مهمترین مسئله در سینما اول فیلم نامهی خوب و بعد کارگردانی خوب است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.