راه که افتاد راننده شروع کرد به آواز خوندن. شاید پنجاه و دو سه سالش بود. یه شعر عجیب غریب رو به سبک مداح ها می خوند. من ناخودآگاه خنده ام گرفت.
گفت: چرا می خندی؟
گفتم: نمی خندم.
گفت: چرا تعجب کردی که دارم می خونم نه!
چیزی نگفتم
خندید و به خوندن تصنیفش ادامه داد.
دو روز مونده بود به تولد امام رضا. از زیر یه پل عابری رد شدیم که درباره ی امام رضا تبلیغی داشت. راننده خوندنش قطع شد و گفت: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. چند لحظه ساکت شد و ادامه داد: می دونی من به آقا امام رضا خیلی مدیونم. حرفی نزدم که ادامه بده.
گفت: آقا، جون من رو نجات داده. حالش یه جوری شده بود. ادامه داد: سیزده چهارده سالم بود که به خاطر سرگیجه و غش کردن رفتم دکتر. عکس گرفتن، گفتن تومور داری و باید عمل شی. بابام گفت شده از زیر سنگم شده پول جور می کنم می فرستمت خارج تا دوا درمون شی. گفتم نه من عمل نمی کنم. دایی بزرگم، روحانی محل و خیلی های دیگه رو واسطه کردن که راضیم کنن اما من می گفتم نه. من اون موقع خیلی مومن بودم، هر روز صبح می رفتم مسجد و اذون می گفتم. قرآن حفظ می کردم. سر همین به ننم گفتم من می رم پا بوس امام رضا تا شفام رو نگرفتم بر نمی گردم. باز همه گفتن آخه آقا این طور که نمی شه از من اصرار و از اون ها انگار خلاصه آخرش راضی شدن من رفتم مشهد، تنها. رفتم کنار پنجره فولاد گفتم آقا من تا شفا نگیرم از اینجا جم نمی خورم. انقدر اونجا موندم تا خوابم برد. خواب دیدم دارم از گلدسته های حرم آقا می رم بالا بین راه یه آقایی جلوم رو گرفت و گفت کجا می ری؟ گفتم: می رم اذان بگم. گفت: تازه واردی؟ گفتم آره اومدم برای شفا گفت: چی شده ؟ گفتم: دکتر ها می گن تومور دارم تو سرم بعد ... سکوت کرد .. بغض کرده بود ... ادامه داد: بعد اون آقا گفت: ببینم! دستی به سرم کشد و گفت: چیزی نیست و من از خواب پریدم. مطمئن بودم اون آقا امام رضا بود. همون روز برگشتم تهران. دوباره عکس گرفتیم، تومور نبود. دیگه حرفی نزد. یعنی فکر کنم نمی تونست حرف بزنه.
+ نمی دونم چی بگم!
دیدگاهها (۱۲)
ام اسی خوشبخت
۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۷
پاسخ:
۸ شهریور ۹۵، ۲۲:۰۱
پرواز ...
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۱۸
پاسخ:
۶ شهریور ۹۵، ۲۲:۱۸
. عارفه .
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۳
شاید منم نباید چیزی بگم...
پاسخ:
۶ شهریور ۹۵، ۲۲:۲۱
gandom baanoo
۰۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۹
پاسخ:
۴ شهریور ۹۵، ۲۲:۳۶
asra ツ..
۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۲۵
پاسخ:
۳ شهریور ۹۵، ۲۲:۳۸
مهرناز .ج
۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۳
پاسخ:
۳ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۷
جنس وقفی
۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۳۴
پاسخ:
۳ شهریور ۹۵، ۰۸:۵۴
نگار :)
۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۰
پاسخ:
۳ شهریور ۹۵، ۰۸:۲۶
لوسی می
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۴۴
+نثر خوبی داشت :)
پاسخ:
۳ شهریور ۹۵، ۰۸:۲۶
Vafa 1192
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۳۹
پاسخ:
۳ شهریور ۹۵، ۰۸:۲۵
کوثر متقی
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۴۰
پاسخ:
۲ شهریور ۹۵، ۲۱:۵۳
naeeme chakeri
۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۳۸
پاسخ:
۲ شهریور ۹۵، ۲۱:۵۲