چیزی که مرا همواره آزار می دهد این است که می گویند تفسیری که یک خواننده از یک متن دارد به نویسنده مربوط است.
این به نظر من درست نیست. من نویسنده مسئول این نیستم که چه کسی از متن من چه برداشتی می کند. هر کسی مختار است متن مرا بخواند، چند کتاب و نوشته ی دیگر هم بخواند و بعد به نتیجه ای برسد.
من مسئول نتایج خواننده ام نیستم.
من در این وبلاگ بارها تاکید کردم نوشته های این وبلاگ نظرات شخصی من بر اساس مطالعات مختلف است. یعنی مثلا من چند کتاب و مقاله در اینترنت خوانده ام و بعد متنی نوشته ام مثل متن " خانواده " و نظر خودم را در این باره نوشته ام. معلمی داشتم که همیشه می گفت خوب است که خودتان هم چیزی برای گفتن داشته باشید، مدام حرف بزرگان را تکرار نکنید، عقاید و فکر خود را اعلام کنید حتا اگر غلط باشد. این طور به اشتباه خود پی می برید و آن نظر و یا فکر را از ذهنتان پاک و یا اصلاح می کنید.
وقتی چنین فضایی وجود دارد من این کار را می کنم. این طور می توانم با دیگران تبادل اطلاعات کنم، نظراتم را اصلاح کنم، یادبگیرم و یاد بدهم. دنیا پر از چیز هایی است که من نمی دانم و این تبادل اطلاعات به من خیلی چیز ها خواهد فهماند.
یادمان باشد هر کسی با توجه به پیشینه ای از اطلاعات که در ذهنش دارد هر متنی را می خواند و قرار نیست نظر او با نظر من یکی باشد. همین اختلاف نظر هاست که باعث پیشرفت می شود.
مطمئن باشید متن یک وبلاگ نمی تواند عقاید سیاسی، مذهبی، فرهنگی و... یک نفر را خیلی تغییر بدهد. شاید فقط او را به فکر فرو ببرد.
کسی که عقاید خود را بر اساس فقط یک متن وبلاگ ویران کند قطعا انسان ضعیفی است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.