۴۲ مطلب با موضوع «تحلیل مسائل اجتماعی» ثبت شده است

اسماعیل هنیه

ساگرد موشک خوردن هواپیمای اوکراینی بود 

من سرباز بودم 

به فرمانده ام گفتم چرا از سیستمی که عملکرد درستی ندارد و فشل است حمایت می کنید 

از صراحت لهجه ام جا خورد گفت: منظورت چیه؟ 

گفتم: منظورم رو فهمیدید . می دونید از چی حرف می زنم. 

گفت: شما جوانی، خامی، متوجه نیستی. 

حالا سه سال می گذره از اون مکالمه و اسماعیل هنیه یکی از امنیتی ترین افراد خاورمیانه بعد از آقای خامنه ای و سید حسن نصرالله رو توی ایران زدن. 

مسئول محافظت از آقای هنیه کی بود؟ 

برید تحقیق کنید، متوجه می شید کی متوجه نبوده. 

یه عده سرشون زیر کیلومتر ها برف می کنن که نبینن و نشنون و بقیه رو خام و نا آگاه خطاب می کنن! 

دیگه چقدر باید هزینه بدین تا بفهید که ایراد دارید؟! 

۰ ۰ ۰ دیدگاه

همزیستی

سالهای قبل ماه رمضان برای کسانی که روزه نمی گرفتند به هر دلیلی، سی روزِ در بعضی مواقع کابوس بار بود. کسی که سیگار می کشید یا آب می خورد طوری به او نگاه می کردند انگار جنایت کرده. بگیر و ببند های حکومت هم که جای خود داشت. یادم می آید جلوی آب خوری مترو پارتیشن گذاشته بودند تا یک وقت خورنده آب دیده نشود. رستوران های باز بعضا پلمپ هم می شدند گاهی. اما امسال انگار هم مردم با مردم هم حکومت با مردم به یک همزیستی مسالمت آمیز (حداقل در شهر تهران) رسیده اند. اکثریت روزه ندار برای خودشان روزه خواریشان را می کنند و اغلیت روزه دار هم مومنانه به روزه داری مشغولند. کسی به کسی تذکر نمی دهد. تعزیرات حکومتی به سراغ رستوران ها نمی رود و به یک پارچه جلوی در رستوران یا در نیمه باز بسنده کرده اند. 

امیدوارم در خانواده ها هم روزه دار به روزه ندار خورده نگیرد و بلعکس روزه خوار ها هم به تمسخر روزه داران نپردازند. زندگی درست همین است. احترام به انتخاب یک دیگر. شاید من نوعی فکر کنم که غذا خوردن در پارک و خیابان و رستوران ها باز بی احترامی به روزه دار و ماه رمضان است اما این حقیقت نیست. این که هر کسی بتواند انتخاب کند چه چیز در زندگی اش می خواهد و چه می خواهد انجام دهد زندگی را زیبا می کند. این که جامعه دارد به سوی چند صدایی و تعدد تفکر می رود قابل تامل و خشنود کننده است. امیدوارم نمونه های دیگری هم از همین نوع در این جامعه ببینیم. 

۰ ۰ ۰ دیدگاه

به باشگاه برویم

شکی نیست که ورزش روزانه، مخصوصا در دنیای امروز که حتا نان سنگک هم آنلاین می‌توان سفارش داد، ضروریست. اما چرا تاکید می‌کنم به باشگاه برویم. چرا نمی‌گویم بریم توی پارک پیاده‌روی کنیم یا بدویم؟، چرا نمی‌گویم با اپ‌های موبایلمان ورزش کنیم؟ یا حتا مربی آنلاین داشته باشیم؟ چرا باشگاه؟ 

دلایل خیلی زیادی دارم که رفتن به باشگاه چه بدن‌سازی چه هر ورزش دیگر، تاثیر بی‌نهایت زیادی روی روح، جسم و حتا جامعه ما می‌گذارد که سعی می‌کنم در اینجا به چند مورد از آنها بپردازم. 

اکثر ما در ورزش کردن تنبل هستیم و اکثر اوقات آن را به تعویق می‌اندازیم اما وقتی در باشگاهی ثبت‌نام می‌کنیم مجبور به پرداخت شهریه هستیم که معمولا هم عدد کمی نیست. این پرداخت پول باعث می‌شود خودمان را موظف به ورزش کردن بکنیم چون پول دادیم، به همین سادگی. 

مورد دیگر این‌که توجه کرده‌اید که ما معمولا کمترین زمان را صرف خودمان می‌کنیم، تا وقتی که سر کاریم در واقع وقتمان را به دیگران فروخته‌ایم، به خانه که می‌آییم هم وقتمان را صرف خانواده می‌کنیم، اما رفتن به باشگاه باعث می‌شود دو ساعت از روز را در جایی دور از خانه خلوت کنیم، شخصا وقتی باشگاه می‌روم موبایل هم با خودم نمی‌برم که آن دو ساعت را وقف خودم کنم، به خودم فکر کنم، به بدنم و به سلامتی‌ام.

بسیار مهم است که بدانیم در اکثر مواقع جو باشگاه‌های ورزشی بسیار مثبت است. همه به هم لبخند می‌زنند، محترمانه با هم صحبت می‌کنند و تا جایی که می‌توانند به هم کمک می‌کنند، چیزی که این روزها کمتر در جامعه شاهد آن هستیم.  همچنین دیدن تلاش دیگران به ما انگیزه می‌دهد و نوعی مقایسه مثبت در ذهن ما ایجاد می‌کند که باعث بیشتر تلاش کردنمان می‌شود. 

حضور افرادی از قشر های مختلف جامعه در باشگاه باعث می‌شود با طبقات مختلف جامعه آشنا شویم، دغدغه‌هاشان را بشنویم و گاهی پای درد دلشان بنشینیم،  یکی از معضلات جامعه ما فاصله طبقاتی است که هرروز هم در حال زیاد شدن است حضور در باشگاه‌هایی که امکانات معقولی دارند و افراد از طبقات مختلف جامعه از پس هزینه‌ی آنها بر می‌آیند می‌تواند بسیار برای جامعه مفید باشد.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

تفاوت آدم ها

کسی که به این درک رسیده باشد که انسان ها با هم متفاوت اند، به نظر من یکی از فهیم ترین و با شعور ترین انسان های روی زمین است. همه ی ما این را می دانیم، اما در عمل و با عمق وجودمان آن را نپذیرفته ایم. خیلی وقت ها دوست داریم طرف مقابلمان دقیقا در زمانی که ما دوست داریم، حرفی که ما دوست داریم بزند. درست زمانی که ما حال خوبی نداریم زنگ بزند و حال ما را رو به راه کند، همه چیز را خودش بفهمد بدون این که ما به او بگوییم. بیایید تمرین کنیم و به خودمان بقبولانیم که زندگی به این شکل نیست.

انسان ها دارای نگرش های گوناگون هستند، روش های متفاوتی برای بیان مسائل دارند، یکی کلیت را می بیند و به سرعت تصمیم می گیرد، دیگری به جزئیات می پردازد و در نتیجه زمان بیشتری برای تصمیم گیری لازم دارد. انسانها احساساتشان را به شکل متفاوتی بروز می دهند، یکی در آغوش می گیرد، می بوسد، زبان می ریزد. دیگری ممکن است هیچ کدام از این ها را انجام ندهد اما شما را از فرد قبلی بیشتر دوست بدارد. 

بیایید با هم تمرین کنیم و تفاوت آدم ها را بپذیریم.  

۰ ۰ ۰ دیدگاه

نیش

حرف مردم باد هواست 

ولی 

نیش و کنایه‌های نزدیک‌ترین‌هات چی؟ 

۰ ۰ ۳ دیدگاه

روضه خوانی: بیان افسانه یا واقعیت

استاد مطهری در کتاب حماسه حسینی می گوید در زمان امام صادق و سایر ائمه روضه خوانی وجود نداشت. او با اشاره به این که روضه خوان به کسی گفته می شد که کتاب روضه الشهدا را برای مردم می خوانده، معتقد است که تاریخ روضه خوانی به حدود 500 سال پیش بر می گردد و از کتاب روضه الشهدا با عناوین دروغ و افسانه یاد می کند. 

او معتقد است روضه خوانی ما را از تاریخ و وقایع اصلی دور کرده و می کند. 

کاش کمی بیشتر مطالعه کنیم! 

 

نقل به مضمون از : [حماسه حسینی جلد اول، صفحه 53]

۰ ۱ ۰ دیدگاه

منچستر سیتی: نمونه ای خوب از پیشرفت به مرور زمان

اگر به طرفداران منچسترستی در اواخر دهه 90 و حتا اوایل قرن بیست و یک می گفتی روزی این تیم قهرمان چمپیونزلیگ می شود، احتمالا فکر می کرد دارید مسخره اش می کنید. تیم همیشه در سایه یونایتد فرگوسن که شاید زمانی آرزویش راهیابی به لیگ قهرمانان بود، دیشب قهرمان چمپیونزلیگ شد. اما این مهم یک اتفاق و پدیده مثل قهرمانی لسترسیتی در پریمیر لیگ نبود. این قهرمانی حاصل 15 سال استراتژی مدیریتی، 15 سال تحلیل بازار، انتخاب های درست و در کل 15 سال سرمایه گذاری درست بود. پانزده سال پیش وقتی شیخ منصور منچستر سیتی را تحویل گرفت، این تیم در حد و اندازه های قهرمانی جام های حذفی انگلیس هم نبود چه برسد به چنپیونزلیگ اما با برنامه ریزی، صبر و مدیریت درست، رقبا خود را کنار زد و با شایستگی امروز به قهرمانی در بالاترین سطح فوتبال رسید. در ایران بسیار نا محترمانه با سرمایه گذاری های کلان کشورهای خلیج فارس در تیم های درجه یک دنیا برخورد می شود. این تیم ها را نفتی خطاب می کنند و علت پشرفت آنها را صرفا پشتوانه مالی و ثروت عظیم صاحبانشان می دانند. اما به نظر من باید بیشتر به این موضوع پرداخت به خصوص به مورد شیخ منصور.

اولا سرمایه گذاران زیادی چه عرب، چه چینی، چه آمریکایی و حتا ایرانی در لیگهای معتبر اروپایی سرمایه گذاری می کنند. همه ی این سرمایه گذاران ثروتمند اند و همگی طبعا برای افزایش سرمایه خود دست به خرید سهام این تیم ها زده اند اما چه می شود که در میان آنها تنها منچستر سیتی بوده که به شکل مداوم از بعد از حضور شیخ منصور روند حرکتی اش رو به جلو بوده؟ چرا مالاگا با وجود ثروت بی حد صاحبان قطری اش به دسته سه اسپانیا سقوط می کند؟ پاریس سن ژرمن با وجود ولخرجی ها و لابیگری های ناصر الخلیفی در حسرت یک عنوان اروپایی مانده اما منچستر سیتی قهرمان چمپیونزلیگ می شود؟ فکر می کنم بررسی این موضوع می تواند جذاب و آموزنده باشد. اولین نکته که نظر مرا به خود جلب می کند این است که شیخ منصور مانند ناصر الخلیفی شو آف نمی کند، به دنبال نام های بزرگ نیست، پول اش را با پیشنهاد های غیر معقول به رخ جهانیان نمی کشد، رفتار او بسیار عملگرایانه است. کمپانی، آگوئرو، دی بروینه، استرلینگ، ژسوس، سیلوا و... همگی در منچستر سیتی ستاره شده اند. تیم مدیریتی منچستر سیتی به دنبال ساخت قصری شیشه ای اما زیبا نبود آنها می خواستند بنایی در خور، باشکوه و مانا بسازند. در نتیجه در اولین قدم کار را سپرند به کاردان ها. با استخدام سرمربی های کار کشته مانند مانچینی و پیگرینی فونداسیون ساختمان پایه ریزی شد. تیم استعدادیابی قدرتمند سیتی بدون دغدغه مالی به جست و جو در لیگ های مختلف در سراسر دنیا پرداخته و بهترین ها را گلچین کردند و سیتی این گونه سر و شکلی به خود گرفت و عرض اندامی کرد. با ورود گواردیولا دیگر اسکلت ساختمان شکل گرفته بود، پیگرینی و مانچینی منچستر سیتی را قهرمان پریمیر لیگ کرده بودند و اعتماد به نفس باشگاه بالا رفته بود. حالا نابغه ای به نام پپ باید گام بعدی را بر می داشت. اروپا. 

تیم حالا داری اعتماد به نفس در لیگ داخلی بود اما این تیم هنوز جهانی نشده بود. هنوز نمی توانست با بزرگان اروپا، رئال مادرید، بارسلونا، بایرن مونیخ، حتا چلسی مبارزه کند. اینجاست که سیتی به چهره ای برجسته نیاز داشت و چه کسی بهتر از پپ. کسی نمی تواند منکر تاثیر به سزای گواردیولا در پیشرفت سیتی در سالهای اخیر بشود. درست است که شیخ منصور پول زیادی دارد اما چطور خرج کردن این سرمایه عظیم هم مسئله ایست. مثلا نگاهی به پاریس سن ژرمن در این مورد انداختن خالی از لطف نیست. این تیم هم دارای ثروتی بی پایان است اما چه می شود که پاریس سن ژرمن با این ثروت عظیم و با آن نام های برجسته در طول سالهای حضور ناصر الخلیفی نتوانسته قهرمان اروپا بشود. همان طور که پیشتر گفتم ناصر الخلیفی انگار با رفتار های نامتعارف مثل پیشنهاد 200 میلیون یورویی برای خرید نیمار سعی در شو آف دارد تا تیم داری. تیم پاریس سن ژرمن بیشتر به خرید ستاره ها پرداخت تا استعداد ها. نیمار، مسی، راموس، ابراهیمویچ، بکام پا به سن گذاشته، آنخل دیماریا، ناواس و... نمونه هایی هستند که ادعای مرا تایید می کنند. تمام نام های یاد شده پیش از ورود به پاریس سن ژرمن نام آشنا بوده اند این در حالیست که منچستر سیتی در طول 15 سال اخیر در مواردی بسیار نادر دست روی ستاره ها گذاشته و بیشتر تاکید روی خرید استعداد ها داشته است و استراتژیست سال های اخیر این مهم گواردیولا بوده. او نه تنها در خرید بازیکن ها قوی و درست اقدام کرده بلکه در فروش به موقع آنها هم موفق بوده زمان فروش آگوئرو، رحیم استرلیگ، ژسوس و... گواه این ادعاست. 

موفقیت منچسترسیتی به ما می آموزد ثروت به تنهایی عامل موفقیت نیست؛ انتخاب درست و مدیریت انتخاب های درست بسیار مهم تر از ثروتمند بودن است. این که رحیم استرلیگ را که جوانی بااستعداد است به موقع از لیورپول بخری، این که این انتخاب به موقع و درست را چطور مدیریت کنی تا بهترین بهره وری را داشته باشد و این که چه زمانی با جدایی او موافقت کنی که بیشترین کارایی را برایت داشته باشد. پس موضوع فقط ثروتمند بودن نیست، موضوع مدیریت بهینه ثروت در راستای هدف است و منچستر سیتی یک نمونه موفق از مدیریت درست ثروت به شمار می آید.   

۰ ۰ ۰ دیدگاه

انقلاب: خوب یا بد؟

چرا عموم جامعه شناسان، تاریخ دانان و فلاسفه با انقلاب مخالف اند؟ 

این سوال مدتهاست ذهن مرا به خود مشغول کرده است. با افراد مختلفی در این مورد بحث کردم، مقالات و کتاب های متعددی درمورد انقلاب های مهم تاریخ از جمله انقلاب فرانسه، انقلاب 1917 روسیه، انقلاب اسلامی ایران خواندم و بر اساس این مطالعات فکر می کنم انقلاب ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد. آنهایی که برای مستقل شدن از کشوری استعمارگر صورت گرفته مثل انقلاب آمریکا، هند، کشورهای آمریکای جنوبی و...، دسته دوم انقلاب هایی هستند که برای تغییر اساسی حکومت اتفاق افتاده مثل انقلاب ایران، چین، روسیه و... اما دسته سوم شاید از نظر تخصصی جنبش خوانده شوند اما تاثیر عمیق و گسترده آنها این جنبش ها را هم تراز انقلاب می کند. این جنبش ها یا به دنبال تغییر در نگرش حاکمیت و/یا مردم در مورد بخش یا تمام جامعه هستند یا بدنبال تغییری در حکومت فعلی خود، مانند انقلاب مشروطه ایران یا جنبش سیاه پوستی آمریکا، یا جنبش دانشجویی 1968 فرانسه. 

با توجه به مطالعات من، متخصصان عموما با دسته دوم مخالف‌اند. اما علت چیست؟ تاریخ‌دانان و متخصصان علوم سیاسی معتقد اند از بین بردن کامل یا به اصطلاح سرنگونی یک حکومت و بازپروری یک سیستم جدید می‌تواند خسارت‌بار باشد و به نتیجه‌ای عکس خواسته‌های مردم در زمان شروع انقلاب بینجامد. جامعه شناسان بر این باور اند که بیشتر انقلاب‌های این چنینی به حکومتی دیکتاتور و فاشیسم منجر می‌شود و عموما به نمونه‌های پیشین این نوع انقلاب‌ها اشاره می‌کنند. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه را مثال می‌زنند که منجر به حکومتی فاسد و تک صدا گردید و در آخر هم منجر به فروپاشی شوروی شد یا انقلاب کمونیستی چین که باعث سقوط اقتصادی و سیاسی این کشور شد که تا دهه ۸۰ میلادی ادامه داشت. اما آیا وجه مشترکی بین این انقلاب‌ها وجود دارد؟ به نظر من بله. آنچه بین اغلب انقلاب‌هایی که منجر به سرنگونی کامل حکومت پیشین خود شده اند ایدئولوژیک بودن آنهاست. روسیه، چین، کوبا، ایران همگی انقلاب‌هایی ایدیولوژیک در تاریخ خود داشتند. حالا سوال این جاست که آیا این انقلاب‌ است که خسارت آفریده یا ایدئولوژی پشت پرده آن؟ از نظر من این سوءاستفاده یا سوءبرداشت از ایدیولوژی‌ست که منجر به تغییر مسیر این انقلاب‌ها می‌شود. به عبارت دیگر مقدس و غیر قابل تغییر پنداشتن یک تفکر منجر به فساد آن تفکر می‌گردد. 

در نتیجه از نظر من نمی‌توان خود انقلاب را تقبیح کرد بلکه باید عناصر آن را مورد بررسی قرار داد. آنچه من از مطالعات خود دریافتم این است که انقلاب، سرنگونی و تغییر بنیادین در یک حکومت فاشیسم ایجاد نمی‌کند بلکه ایجاد تقدس در تفکر و سیاست‌های پس از انقلاب، انقلاب را منحرف و منجر به تک صدایی و دیکتاتوری می‌شود. 

۱ ۰ ۱ دیدگاه

جهان بی‌اخلاق

جهان در حال بی‌اخلاق‌تر شدن است. شاید بگویید غیب گفتی؟ این را که همه می‌دانیم! واقعا می‌دانید؟ می‌دانید بی‌اخلاقی یعنی چه و چه خطراتی دارد؟

بی‌اخلاقی یعنی شرکت‌های بزرگ تکنولوژی مثل گوگل، ماکروسافت، آمازون و... بدون توجه به سرنوشت افراد آنها را اخراج می‌کنند؛ برایشان فرقی ندارد فرد اخراجی باردار باشد یا مهاجری که بدون داشتن کار ویزایش تنها ۶۰ روز اعتبار خواهد داشت آنها تنها به فکر سود شرکت اند. بی‌اخلاقی یعنی دانشجویی که پزشکی می‌خواند چون پولش خوب است، بی‌اخلاقی یعنی کارفرمایی که تا وقتی به کارمندی نیاز دارد، با او به گرمی برخورد می‌کند و به محض تمام شدن کار حتا او را به اتاقش هم راه نمی‌دهد، بی‌اخلاقی یعنی پسری که به مادرش می‌گوید «چرت‌و‌پرت نگو مامان»

نمی‌دانم چرا دنیا این‌ شکلی شده، نمی‌فهمم چرا مردم به هم احترام نمی‌گذارند، درد یکدیگر را نمی‌بینند، حال هم را نمی‌پرسند، دل برای هم نمی‌سوزاندند. انسانیت و اخلاق با شیب تندی رو به زوال است و هیچ‌کس این خطر بزرگ را گوشزد نمی‌کند. چند نفر را می‌شناسید که وقتی می‌بینند کسی آشغال روی زمین می‌ریزد آن را بردارند و در سطل آشغال بیندازند؟ چند نفر را می‌شناسید که اگر شرایط تقلب در امتحان برایشان وجود داشته باشد تقلب نکنند؟ چند نفر را می‌شناسید که سعی می‌کنند کم‌تر دروغ بگویند؟

انگار این موضوعات اهمیت خود را از دست داده، بسیاری انگار فقط به پول و سرمایه می‌اندیشند و حتا حاضر نیستند به ارزش‌های اخلاقی فکر کنند. چه برسد به ایستادن در مقابل بی‌اخلاقی ها.  اکثریت می‌گوید به من چه مربوط؟ من که دروغ نمی‌گویم! من که ظلم نمی‌کنم! من که دزدی نمی‌کنم! یا می‌گویند به من چه مربوط؟ به من که ظلم نشده! از من که دزدی نکرده اند! به من که دروغ نگفته اند! جهان پر از «من»هایی شده که نمی‌فهمند که اگر «ما» از بین برود، «من» هم وجود نخواهد داشت. 

ما باید به اطرافمان نگاه کنیم، به دیگران و شرایطشان فکر کنیم، در تصمیماتمان (مخصوصا اگر در جایگاهی هستیم که تصمیممان روی دیگران تاثیر گذار است) دیگران هم در نظر بگیریم. باید حواسمان بیشتر به هم باشد.

۲ ۱ ۱ دیدگاه

به فرزندان خود نترسیدن را بیاموزیم

شاید دخترش پنج یا شش ساله بود، بغلش کرد و به او گفت: من مطمئنم می‌تونی 

قرار بود با اسکیت‌بُرد از چند مانع عبور کند. 

دختر گفت: ولی من می‌ترسم بابا 

پدر گفت: خب ما همیشه چکار می‌کنیم؟ با ترس انجامش می‌دیم.

دختر به سمت مانع‌ها حرکت و از آنها عبور کرد، همه‌ی کسانی که آنجا بودند برایش کف زدند و هورا کشیدند.

 

جذابیت این مکالمه در این است که پدر نمی‌گوید: "نترس بابا ترس نداره که". به فرزندش یاد می‌دهد که ترس طبیعی‌ست و با وجود ترسی که درون‌ات وجود دارد باید حرکت کنی، ترس را باید ببینی اما از آن نترسی و به سوی‌اش بدوی.  

۱ ۰ ۰ دیدگاه

حماقت محض: باز هم اینترنت را قطع کردند

مگر می‌شود یک حکومت در این حد ناکارآمد و بی‌تدبیر باشد؟ مگر می‌شود باز هم از روشی که نتیجه‌ای جز ضرر مالی بسیار زیاد آن هم در شرایطی که دولت کسری بودجه دارد استفاده کند؟

حکومت به جنون رسیده، اما هنوز هم حاکم فکر می‌کند پیروز است!

۰ ۰ ۴ دیدگاه

ساعتی ۱.۵ میلیون دلار ضرر مالی قطع اینترنت

هر ساعت قطعی اینترنت ۱.۵ میلیون دلار ضرر مالی برای کشور دارد 

 

۰ ۰ ۰ دیدگاه

مردم شعور ندارند

 

چهل دانشجوی دستگیر شدند، می‌دانید که دانشجویان دانشگاه شریف همه دچار زوال عقل اند مثل مهران مدیری 

دانشجویان دانشگاه اصفهان هم همگی تحت تأثیر رسانه‌های بیگانه اند و هیپنوتیزم شده بودند. 

بقیه معترضین هم همه دهه هشتادی اند که چون اسباب‌بازی‌شان (بازی‌های آنلاین) را ازشان گرفتند ریختند بیرون. 

اساتید دانشگاهی هم که به کلاس نمی‌روند طمع حقوق بیشتر دارند 

هر کس که معترض است عقل و شعور ندارد و چشمشان به دهان آمریکا و انگلیس و بقیه کشور‌های غربی‌ست 

۲ ۰ ۱ دیدگاه

موضوع اینترنت: تحلیل یک اشتباه استراتژیک

یکی دیگر از اشتباه‌های استراتژیک حکومت محدود کردن اینترنت بوده و هست. البته که طبق مباحثی‌ که پیش‌تر گفته بودم حکومت از هر روشی برای دفاع از موجودیت خود استفاده می‌کند و این را حق خود می‌داند چرا که معتقد است که عاملان بیرونی در حال تغذیه و تشویق معترضین هستند. باز هم همان‌طور که گفتم آنچه حکومت می‌گوید کاملا درست است و رسانه‌های خارج از ایران مسلما ساکت نمی‌نشینند اما مسئله پیامد‌های این رفتار است. 

 

اینترنت یکی از مهم‌ترین مسیر‌ها برای بیان تفکرات مختلف است. افراد با جهان‌بینی‌های متفاوت نظرات خود را آزادانه با یک‌دیگر رد و بدل می‌کنند و بدین وسیله نکات قوت و ضعف دیدگاه‌های خود را در می‌یابند. حکومت این ویژگی اینترنت را با منافع خود متضاد می‌بیند. نظام به هدایت کردن خط فکری مردم باور دارد و معتقد است این وظیفه‌ی حکومت است که جهان فکری جامعه را مطابق آنچه خود درست می‌پندارد تنظیم کند و برای این منظور دست به هر کاری می‌زند. روزنامه‌‌ها و مجلات را می‌بندد، مانع چاپ و پخش کتاب‌ها می‌شود، سایت‌ها را فیلتر می‌کند، فیلم‌ها را توقیف می‌کند و در آخر اینترنت را می‌بندد که مبادا در جامعه‌ی ایران چند صدایی به وجود آید. در حالی که به وجود آمدن چند صدایی ( به معنای توانایی بیان تفکرات مختلف در جامعه) نه تنها تهدیدی برای حکومت نیست بلکه باعث پویایی و بالندگی آن می‌شود. دولت‌مردان با شنیدن صداها و نظرات مختلف می‌توانند نقص‌های خود را پیدا و در جهت رفع عیوب خود اقدام نماید. جلوگیری از ایجاد چندصدایی در کشور باعث پوشیده شدن ایرادات حکومت می‌شود و در نهاید به زوال نظام می‌انجامد. 

 

محدودیت اینترنت با ایجاد تاخیر در تبادل اطلاعات به صورت موقت می‌تواند تاثیر گذار باشد اما مسئله را حل نمی‌کند. حکومت وقتی با خشم مردم مواجه می‌شود باید راه‌حلی برای آرام کردن آن بیابد. نظام باید با شنیدن صدای مردم در جهت رفع مشکلات آنها بر آید نه این که مهم‌ترین راه ابراز نظر مردم را از آنها بگیرد. قطع اینترنت در اتفاقات اخیر مانند ریختن بنزین بر روی آتش باعث گُر گرفتن خشم مردم شد و به آنچه در حال حاضر می‌بینیم انجامید.

۰ ۱ ۰ دیدگاه

دیگر از امام حسین نگویید

حسین نماد آزادگی و مبارزه با ظلم بوده، هست و خواهد بود. 

آنهایی که مقابل ظلم آشکار نمی‌ایستند، نام او را بر زبان نیاورند. 

خدا این کشور را از شر دروغ، ریا و بزدلی برهاند. 

 

۱ ۴ ۱ دیدگاه

طبیعت اعتراض

در پست امروز روی سخنم با آن دسته از افرادی‌ست که با خشونت در اعتراض مخالف اند. 

 

دوستان عزیز کسی که قدرتمند است اصولا مقابل مخالف خود موضع می‌گیرد. وقتی ما با یک تفکر بسته رو‌به‌رو هستیم که به عناصر درون خود هم رحم نمی‌کند پس نباید انتظار داشت که سرکوب نکند. پس رفتار حکومت کاملا طبیعی‌ست او می‌خواهد از موجودیت خود دفاع کند. حالا فرض کنید در شرکتی کار می‌کنید و در جلسه‌ای به مدیرعامل در مورد نکته‌ای تذکر می‌دهید و انتقادی می‌کنید، او به شما توهین می‌کند، شما را تحقیر می‌کند و شما را نفوذی شرکت رقیب می‌خواند. چه می‌کنید؟ مسلما خشمگین می‌شوید. حالا فرض کنید این اتفاق بارها و بارها رخ دهد. سر هر مسئله‌ای از قوانین و سیاست‌های حاکم بر شرکت گرفته تا حق و حقوق خودتان که با مدیر عامل صحبت می‌کنید او با شما همان رفتار را دارد حتا از نگهبانی شرکت هم می‌خواهد بیایند و شما را با خشونت از دفتر اش بیرون کنند. چه می‌کنید؟ معلوم است عصبانی می‌شوید، خسته می‌شوید، و شما هم خشونت به خرج می‌دهید. اگر این مثال را به اعتراضات ایران بست دهیم می‌توان نتیجه گرفت که خشم و رفتار همراه با خشونت معترض هم طبیعی‌ست چرا که همواره تحقیر شده و هیچ‌گاه به خواسته‌هایش نرسیده.

 

خشونت در اعتراض‌هایی که معترض به خواسته‌اش می‌رسد هم وجود دارد مثل جریان Black lives matter چه رسد به اعتراضات ایران که عموما نه تنها به خواسته‌های معترض گوش داده نمی‌شود بلکه به کلی موضوع مورد اعتراض انکار می‌گردد. 

۰ ۴ ۰ دیدگاه

قطعا رسانه‌های خارجی هیزم در آتش می‌ریزند اما...

هیچ شکی در این نیست که رسانه‌های خارجی هیزم در آتش می‌ریزند اما چه کسی هیزم را به دست آنها می‌دهد؟

به نظر من سوء مدیریت و سوءرفتار حاکم بر حکومت به رسانه‌ها خوراک می‌دهد. وقتی درست برخورد شود، درست مدیریت شود، نه آتشی خواهد بود نه هیزمی.

 

من همیشه در تمام بحث‌هایم از تفکر طرف مقابل وام می‌گیرم و با منطق خودشان، ثابت می‌کنم که مسیرشان اشتباه است. اسلام هفت شرط برای امر به معروف و نهی از منکر تعریف کرده و بر این موضوع تاکید دارد که در صورت عدم حصول اطمینان از وجود هر هفت شرط انجام امر به معروف و نهی از منکر نه تنها خطاست بلکه می‌تواند اثر معکوس داشته باشد. آن هفت شرط را حتا در کتاب‌های دینی مدرسه هم می‌توانید پیدا کنید پس به تکرار مکررات نمی‌پردازم، نوع رفتار گشت ارشاد هیچ یک از این شرایط را ندارد. مامورین این مجموعه آموزش ندیدند جدای از تصاویر منتشر شده در رسانه‌ها، نگارنده خود بارها شاهد رفتار‌هایی از مامورین گشت ارشاد بوده که نه تنها دور از شأن اسلام که زننده و به دور از ادب بوده‌است. 

 

بسیاری از کارشناسان روانشناسی تربیتی در مورد خطرات وجود گشت ارشاد و نوع رفتار آن به حکومت هشدار داده بودند اما متأسفانه حکومت به سوءرفتار خود ادامه داده و حاصل این رفتار‌های حکومت شده اتفاق‌هایی که دارد می‌افتد. 

 

حکومت اصرار دارد به مسیر اشتباه خود ادامه دهد و به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد این رفتار‌ها و سیاست‌های غلط اوست که باعث چنین جنجال‌هایی می‌شود. همان طور که پیش‌تر گفتم نمی‌شود مقصر را دیگران دانست رجوع به خود گاهی حیاتی‌ست. 

 

۱ ۳ ۱ دیدگاه

آنها که خود را به خواب زده‌اند

از قدیم گفته‌اند اول سوزنی به خود بزن بعد جوالدوزی به دیگران. 

 

تا کی می‌خواهند بگویند فتنه‌ی دشمن است؟ 

تا کی می‌خواهند بگویند فریب خورده‌اید؟ 

تا کی می‌خواهند با مظلوم‌نمایی بگویند فلان مأمور شریف نیروی انتظامی را زدند و نگویند همان مأمور چند نفر را زده؟ 

تا کی می‌خواهند مردم را وقتی به ضررشان رفتار می‌کنند «برهم‌زنندگان نظم عمومی» خطاب کنند و همان مردم‌ را «شریف و وظیفه‌شناس» وقتی به نفع‌شان رفتار می‌کنند؟  

تا کی سرشان را می‌خواهند در برف کنند و نبینند؟ 

 

آقایان و خانم‌ها، آن‌هایی که به هر طریقی به نظام حاکم ایمان دارید، شاید بد نباشد به تاریخ چهل و چند ساله حکومت خود بنگرید، ببینید که چه کسانی به شما هشدار دادن، کسانی که از بنیانگذاران همین حکومت بودند، طالقانی‌ها (حرف‌هایش را نادیده گرفتید)، منتظری‌ها (ساده‌لوح خطابش کردید)، موسوی‌ها (فنته‌گر خواندیدش) و هزاران نمونه که خود بهتر از من میشناسید. باور کنید هر کسی که اشتباه‌های شما را گوش‌زد می‌کند دشمن نیست. باور کنید هر چه انکار کنید، نادیده بگیرید و سرکوب کنید، به حل ماجرا کمک نخواهد کرد. اصرار بر مسیر اشتباه شما را به هدف نخواهد رساند. مردم را ببینید. آنها را فریب‌خورده و ساده‌لوح خطاب نکنید. کنارشان بنشینید و حرف آنها را بشنوید. 

 

مردم ایران را دوست دارند. مردم وطن‌پرست‌اند، مردم شرافت‌مند‌اند، مردم صبور اند، مردم بافرهنگ‌اند، مردم فهیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، به آنها پشت نکنید. 

 

۱ ۵ ۲ دیدگاه

اسارت: مقدمه

بعضی آدم‌ها اسیر محبت‌اند، بعضی اسیر عشق، بعضی هم اسیر پول و قدرت و...

اسارت واژه‌ی غریبی‌ست که دلم می‌خواهد اگر فرصت‌اش پیش آید درمورد آن مفصل بنویسم. 

 

ادامه دارد ...

۰ ۰ ۰ دیدگاه

اگر این آخرین باری باشه که ...

این روز‌ها همه‌اش به این جمله فکر می‌کنم: «اگر این آخرین باری باشه که... »

خیلی وقت‌ها لحظه‌هایی در زندگی هست که واقعا درک‌اش نمی‌کنیم، حسش نمی‌کنیم، می‌گذاریم بگذرند و چرا؟ شاید آن آخرین بار باشد چرا استفاده نمی‌کنیم از لحظات؟ چرا لذت نمی‌بریم از لحظات با هم بودن؟ چرا به طعم بستنی که داریم می‌خوریم فکر نمی‌کنیم؟ چرا باور نمی‌کنیم که این شاید آخرین بستنی زندگی ما باشد؟

وقتی به این باور برسید که این شاید آخرین بار باشد، دنیا برای شما  عوض می‌شود. وقتی مادرتان را می‌بینید از ته قلبتان به او محبت خواهید کرد چون شاید آخرین بار باشد که می‌بینیدش، وقتی کاری به شما واگذار می‌شود سعی می‌کنید به بهترین شکل انجام‌اش بدهید چون شاید آخرین مسئولیت زندگی‌تان باشد، به غذایی که می‌خورید بیشتر فکر خواهید کرد و مزه‌اش را بهتر حس می‌کنید چون ممکن است این آخرین بار باشد که آن غذا را می‌خورید. شاید در لحظه زندگی کردن بهترین روش زندگی کردن باشد نه؟ 

۰ ۰ ۱ دیدگاه

گاهی پدر و مادر‌ها هیولا می‌شوند

روزی پدر و مادرش از او حلالیت خواهند خواست به خاطر کاری که کردند و دلی که شکستند. 

 

دیالوگ یکی از سریال‌های آبکی تلویزیون که خیلی برام جالب بود: 

- دنیا پر از پدر و مادرای مهربونیه که به دیگران ظلم می‌کنن 

۱ ۰ ۰ دیدگاه


.: جهان از نگاه من :.


بزرگترین دشمن انسان جهل نیست بلکه توهم دانستن است.

| استیون هاوکینگ |

جمله‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می‌شود:
ما از همان ابتدا نیز علاقه‌ای به دنیا آمدن نداشتیم!

| زمان لرزه - کورت ونه گات |

پتک شکل دهنده یک جامعه در حال رشد به مراتب با اهمیت‌تر از آینه‌ی نمایش‌دهنده‌ی وقایع آن جامعه است.

| جان گریرسون |

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺍینه ﮐﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﻨﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺸﺪﻩ.

| گابریل گارسیا مارکز |

همیشه روزهایی هست
که انسان در آن کسانی را که دوست می‌داشته
بیگانه می‌یابد.

| آلبر کامو |

آخرین نوشته
بایگانی