یکی دیگر از اشتباههای استراتژیک حکومت محدود کردن اینترنت بوده و هست. البته که طبق مباحثی که پیشتر گفته بودم حکومت از هر روشی برای دفاع از موجودیت خود استفاده میکند و این را حق خود میداند چرا که معتقد است که عاملان بیرونی در حال تغذیه و تشویق معترضین هستند. باز هم همانطور که گفتم آنچه حکومت میگوید کاملا درست است و رسانههای خارج از ایران مسلما ساکت نمینشینند اما مسئله پیامدهای این رفتار است.
اینترنت یکی از مهمترین مسیرها برای بیان تفکرات مختلف است. افراد با جهانبینیهای متفاوت نظرات خود را آزادانه با یکدیگر رد و بدل میکنند و بدین وسیله نکات قوت و ضعف دیدگاههای خود را در مییابند. حکومت این ویژگی اینترنت را با منافع خود متضاد میبیند. نظام به هدایت کردن خط فکری مردم باور دارد و معتقد است این وظیفهی حکومت است که جهان فکری جامعه را مطابق آنچه خود درست میپندارد تنظیم کند و برای این منظور دست به هر کاری میزند. روزنامهها و مجلات را میبندد، مانع چاپ و پخش کتابها میشود، سایتها را فیلتر میکند، فیلمها را توقیف میکند و در آخر اینترنت را میبندد که مبادا در جامعهی ایران چند صدایی به وجود آید. در حالی که به وجود آمدن چند صدایی ( به معنای توانایی بیان تفکرات مختلف در جامعه) نه تنها تهدیدی برای حکومت نیست بلکه باعث پویایی و بالندگی آن میشود. دولتمردان با شنیدن صداها و نظرات مختلف میتوانند نقصهای خود را پیدا و در جهت رفع عیوب خود اقدام نماید. جلوگیری از ایجاد چندصدایی در کشور باعث پوشیده شدن ایرادات حکومت میشود و در نهاید به زوال نظام میانجامد.
محدودیت اینترنت با ایجاد تاخیر در تبادل اطلاعات به صورت موقت میتواند تاثیر گذار باشد اما مسئله را حل نمیکند. حکومت وقتی با خشم مردم مواجه میشود باید راهحلی برای آرام کردن آن بیابد. نظام باید با شنیدن صدای مردم در جهت رفع مشکلات آنها بر آید نه این که مهمترین راه ابراز نظر مردم را از آنها بگیرد. قطع اینترنت در اتفاقات اخیر مانند ریختن بنزین بر روی آتش باعث گُر گرفتن خشم مردم شد و به آنچه در حال حاضر میبینیم انجامید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.