در پست امروز روی سخنم با آن دسته از افرادیست که با خشونت در اعتراض مخالف اند.
دوستان عزیز کسی که قدرتمند است اصولا مقابل مخالف خود موضع میگیرد. وقتی ما با یک تفکر بسته روبهرو هستیم که به عناصر درون خود هم رحم نمیکند پس نباید انتظار داشت که سرکوب نکند. پس رفتار حکومت کاملا طبیعیست او میخواهد از موجودیت خود دفاع کند. حالا فرض کنید در شرکتی کار میکنید و در جلسهای به مدیرعامل در مورد نکتهای تذکر میدهید و انتقادی میکنید، او به شما توهین میکند، شما را تحقیر میکند و شما را نفوذی شرکت رقیب میخواند. چه میکنید؟ مسلما خشمگین میشوید. حالا فرض کنید این اتفاق بارها و بارها رخ دهد. سر هر مسئلهای از قوانین و سیاستهای حاکم بر شرکت گرفته تا حق و حقوق خودتان که با مدیر عامل صحبت میکنید او با شما همان رفتار را دارد حتا از نگهبانی شرکت هم میخواهد بیایند و شما را با خشونت از دفتر اش بیرون کنند. چه میکنید؟ معلوم است عصبانی میشوید، خسته میشوید، و شما هم خشونت به خرج میدهید. اگر این مثال را به اعتراضات ایران بست دهیم میتوان نتیجه گرفت که خشم و رفتار همراه با خشونت معترض هم طبیعیست چرا که همواره تحقیر شده و هیچگاه به خواستههایش نرسیده.
خشونت در اعتراضهایی که معترض به خواستهاش میرسد هم وجود دارد مثل جریان Black lives matter چه رسد به اعتراضات ایران که عموما نه تنها به خواستههای معترض گوش داده نمیشود بلکه به کلی موضوع مورد اعتراض انکار میگردد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.