سالها رفت و منم آن شاعر معتاد!!!
بگوی کی و کجا؟!
ای که گویی شوم آغوش!
بگو کی و کجا؟!
تو همانی که بگفتی نتوانم؛ نیستی؟!
ای که حالا شدهای سخت پریشان!
بگو کی و کجا؟!
تو همانی که به اصرار بگفتی بشو آن!
من همانم که دو صد بار بگفتم
که من اینم
و نه آن
ای که فریاد کشیدی بشو آن!
تو بگو
کی و کجا؟!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.