من نمی فهمم این همه ناله به چه دردی می خورد که ما ایرانی ها در تمام زمینه ها مدام ناله می کنیم. در موارد اجتماعی ناله می کنیم که آی بروکراسی اداری امانمان را بریده، چرا هیچ کس قانون را رعایت نمی کند و... در موارد سیاسی می گویم چرا فلانی این حرف را زد؟ چرا ظلم چرا؟ چرا؟ ... در مراسم های مذهبی ام که کلا ناله جزء جداناشدنی مراسم است.
واقعا این نالیدن ها فایده ای دارد؟ این سوال را شما جواب دهید.
درباره ناله های سیاسی و اجتماعی خیلی حرف زده شده. می خواهم درباره ی ناله های مراسم های مذهبی حرف بزنم که البته خیلی با دیگر ناله ها فرق دارد. در برخی (شاید هم خیلی) از موارد دروغین ترین ناله های موجود همین ناله های مذهبی است. کسانی که قبلا مطالب این وبلاگ را خوانده اند می دانند من آدمی مذهبی (یا حداقل نیمه مذهبی) محسوب می شوم اما واقعا ما در این موارد مشکل داریم، طرف شب قدر الغوث الغوث خلصنا من النار یارب خوانده، بمحمدٍ بمحمدٍ بمحمد و العفو العفو گفته، آن وقت فردا صبح یعنی کمتر از سه ساعت از توبه اش نگذشته که شروع می کند به انجام گناه های کوچک و بزرگ. از پارک دوبل تا قسم دروغ خوردن برای دیر رسیدن سر کار.
خوب آن همه ناله به چه دردی خورد؟ به هیچ درد. الکی. یا در مراسم تاسوعا و عاشورا این همه برای حسین (ع)، خانواده و یارانش گریه می کنیم و سینه می زنیم آن وقت روز بعدش همان آش و همان کاسه.
بعضی ها که کلا برای حال و حول می روند به این مراسم ها. این خاطره ای که می گویم عین حقیقت است. در بچگی من ده روز محرم را به هیئت می رفتم یک شب بانی مراسم گفت فردا شب متاسفانه نمی توانیم شام بدهیم. و شب بعد بیشتر از نصف جمعیت نیامدند.
ما نه حسین را شناختیم نه علی را. حسین (ع) به جنگی که از قبل بازنده بود نپرداخت که ما به سر و کله خود بزنیم و مداحان برای به اصطلاح اشک گرفتن هر چه خیالبافیست درباره عاشورا بگویند. او رفت که بگوید در مقابل ظالم باید ایستاد، رفت که بگوید میزان ایمان است میزان تقواست نه جمعیت.
هر شبی که یک کار بدمان را کنار بگذاریم به نظرم همان شب قدر ماست، هر روزی که مقابل ظلمی ایستادیم آن روز عاشورای ماست.
التماس دعا
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است.